سال های دور از خانه

خانه یعنی وطن. جایی که وقت نماز، صدای اذان پخش می شود. جایی که حوالی ظهر توی کوچه پس کوچه هایش بوی قورمه سبزی و کباب و آش بلند می شود. اینجایی که من هستم خانه ام نیست

سال های دور از خانه

خانه یعنی وطن. جایی که وقت نماز، صدای اذان پخش می شود. جایی که حوالی ظهر توی کوچه پس کوچه هایش بوی قورمه سبزی و کباب و آش بلند می شود. اینجایی که من هستم خانه ام نیست

Instagram

۱ مطلب در شهریور ۱۳۹۹ ثبت شده است

پست قدیمی اولین محرم در غربت!

 

هرسال، هر روز محرم به یاد اون مجلس کوچیک کوچه بغلی ام. و چقدر دلم میخواست میشد بگم لااقل دهه اول محرم هیات کوچه ی بغلی خونه ی قبلی مامان اینا رو برام پست کنن... نمیدونم چه اخلاصی تو دل بانی های اون مجلس بود که بین همه ی روضه و مجلس های کوچیک و بزرگ و خیلی اسم و رسم داری که رفتم هنوز هم که هنوزه خاطره اون یه دونه یه چیز دیگه ست... نمیدونم چه ناشکری کردم که از سال بعدش اینقدر دور شدم و دیگه اون مجلس هیچ وقت رزقم نشد. ولی باز هم خدا رو شکر که اون سال تا میتونستم کیفشو کردم...

 

آره واقعا انگار "امام حسین و مصیبت و روضه اش امتحان زندگی من است. همیشه بوده."

  • mrs.yas