سال های دور از خانه

خانه یعنی وطن. جایی که وقت نماز، صدای اذان پخش می شود. جایی که حوالی ظهر توی کوچه پس کوچه هایش بوی قورمه سبزی و کباب و آش بلند می شود. اینجایی که من هستم خانه ام نیست

سال های دور از خانه

خانه یعنی وطن. جایی که وقت نماز، صدای اذان پخش می شود. جایی که حوالی ظهر توی کوچه پس کوچه هایش بوی قورمه سبزی و کباب و آش بلند می شود. اینجایی که من هستم خانه ام نیست

Instagram

۱ مطلب در مرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

still bored!

۱۲
مرداد

تنبل شده ام. حسابی. دچار روزمرگی شدیدی هستم که توهم شنا بلد بودن دارد مرا در آن غرق می کند. نه می خوانم. نه می نویسم. چند وقت است ورزش نکرده ام؟ نمیدانم! تلگرام،واتس اپ،اینستا. کسالت. فیلم. آشپزی. کسالت. تلگرام،واتس اپ، اینستا. جمع و جور. فیلم. کسالت. خواب. با این حساب برنامه ی منظمی دارم! چیزی تا شروع ترم سوم نمانده و من هنوز حتی موضوع مقاله ام را هم انتخاب نکرده ام. البته همان ترم اول درباره اش فکر کرده ام و مدتی هم مطالعه و تحقیق کردم اما فشار تحقیق های درس های ترم و کلاس ها و امتحانات اجازه پیشروی نداد. اصلا نمیدانم باید چه کار کنم. چگونه موضوعم را تصویب کنم. استاد راهنمایی خواهم داشت یا نه؟ اهمیتی هم نمی دهم فقط هرروز که یاد این کارهای عقب مانده می افتم به خودم یاداوری میکنم که تابستان است و من هنوز خستگی دو ترم گذشته را به در نکرده ام. حالا انگار در طول ترم چه کوهی کنده و چقدر درس خوانده ام که سه ماه هم میخواهم استراحت کنم! همه چیز از همین خارج شروع شد! همین سنگاپور لعنتی که باعث شده من تقویت زبانم را بگذارم در الویت برنامه هایم و بعد به بهانه عدم دسترسی به کلاس و معلم و کتاب بنا کنم به فیلم دیدن و فیلم دیدن. سریال های فصلی و سینمایی های چند قسمتی. و بعدش بشود حالا که قشنگ خماری را احساس می کنم. البته نمی دانم الان این حالت اسمش خماری است یا مستی یا نعشه گی یا چی. بهرحال منظورم مشخص است! ؟

این فصل چهارم شرلوک هم انگار بنای پخش شدن ندارد!!


  • mrs.yas